معنی زدنی ناراضی
حل جدول
لغت نامه دهخدا
فرهنگ معین
[فا - ع.] (ص.) آن که راضی نیست، ناخشنود. مق راضی.
کلمات بیگانه به فارسی
ناخشنود
فرهنگ فارسی هوشیار
ناخرسند (صفت) آنکه راضی نیست ناخشنود مقابل راضی.
فرهنگ واژههای فارسی سره
ناخشنود
مترادف و متضاد زبان فارسی
رنجیده، ناخرسند، ناخشنود، نارضا،
(متضاد) راضی
فارسی به ایتالیایی
واژه پیشنهادی
ناخرسندی
معادل ابجد
1133